English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 292 (6215 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aphorist U پند نویس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
source U مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
source U برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
evangelist U انجیل نویس
evangelists U انجیل نویس
remark U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarked U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarking U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarks U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
slip U پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slipped U پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slips U پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
graphics U پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
language U ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
languages U ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
component U خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
components U خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
procedural U زبان برنامه نویسی سطح بالا که برنامه نویس عملیات لازم را برای بدست آوردن نتیحه وارد میکند
forth U زبان برنامه نویس کامپیوتر در برنامههای کنترلی
precedent U نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
precedents U نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
graphic U زبان برنامه نویس کامپیوتر با دستورات توکار و مفید حین نمایش گرافیک
electronic U روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
draft U پیش نویس
draft U چرک نویس
draft U پیش نویس چرکنویس
draft U تهیه کردن پیش نویس
draft U پیش نویس قرارداد
draft U پیش نویس طرح
draft U پیش نویس کردن
drafted U پیش نویس
drafted U چرک نویس
drafted U پیش نویس چرکنویس
drafted U تهیه کردن پیش نویس
drafted U پیش نویس قرارداد
drafted U پیش نویس طرح
drafted U پیش نویس کردن
drafts U پیش نویس
drafts U چرک نویس
drafts U پیش نویس چرکنویس
drafts U تهیه کردن پیش نویس
drafts U پیش نویس قرارداد
drafts U پیش نویس طرح
drafts U پیش نویس کردن
teleprinter U تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
teleprinters U تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
forbid U ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
forbids U ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
hook U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hooks U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
bookmaker U کتاب نویس
bookmakers U کتاب نویس
peek U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeking U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeks U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
copyright U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
development U مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
developments U مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
verbose U دراز نویس درازگو
lexicographer U لغت نویس
lexicographers U لغت نویس
draftsmen U طرح نویس
draughtsman U طرح نویس
draughtsmen U طرح نویس
fountain pen U قلم خود نویس
fountain pens U قلم خود نویس
satirist U هجو نویس
satirists U هجو نویس
novelist U رمان نویس
novelists U رمان نویس
romancer U رمان نویس
typist U ماشین نویس
typists U ماشین نویس
columnist U مقاله نویس
columnists U مقاله نویس
essayist U مقاله نویس
essayists U مقاله نویس
pressman U مخبرروزنامه مقاله نویس
pressmen U مخبرروزنامه مقاله نویس
dramatist U نمایشنامه نویس
dramatists U نمایشنامه نویس
scriptwriter U نمایشنامه نویس
scriptwriters U نمایشنامه نویس
playwright U پیس نویس
playwright U نمایشنامه نویس
playwrights U پیس نویس
playwrights U نمایشنامه نویس
humorist U ادم شوخ فکاهی نویس
humorists U ادم شوخ فکاهی نویس
biographer U شرح حال نویس
biographer U تذکره نویس
biographers U شرح حال نویس
biographers U تذکره نویس
polygraph U بسیار نویس
polygraphs U بسیار نویس
caption U زیر نویس
captions U زیر نویس
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
minute U پیش نویس
Other Matches
addersser or or U نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming U تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
versions U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
version U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
chirographer U خط نویس
affiant U گواهی نویس
programmer U برنامه نویس
phonographer U صدا نویس
proforma U پیش نویس
prosaist U نثر نویس
programmers U برنامه نویس
acceptor U قبولی نویس
mythographer U اسطوره نویس
natural historian U تاریخ نویس
orthographer U درست نویس
paper stainer U کتاب نویس
paragrapher U عبارت نویس
prosateur U نثر نویس
grandiloquent U قلنبه نویس
sign writer U لوحه نویس
songwriter U سرود نویس
stenograph U تند نویس
story teller U افسانه نویس
sign writer U تابلو نویس
scrabbler U مسوده نویس
historians U تاریخ نویس
historian U تاریخ نویس
proser U نثر نویس
proverbialist U مثل نویس
pamphleteers U رساله نویس
pamphleteer U رساله نویس
rewriter U دوباره نویس
rough or foul copy U چرک نویس
scholiast U حاشیه نویس
fabulist U افسانه نویس
elegiast U قصیده نویس
elegiast U مرثیه نویس
editorialist U سرمقاله نویس
dramaturge U درام نویس
gazetteer U مجله نویس
gazetteer U روزنامه نویس
dialogist U مکالمه نویس
geneologist U شجره نویس
deponent U گواهی نویس
elegist U مرثیه نویس
emblematist U مثل نویس
foul copy U چرک نویس
fabler U افسانه نویس
fictionist U افسانه نویس
epistoler U نامه نویس
epistler U رساله نویس
endorser U پشت نویس
endorser U فهر نویس
fictionist U داستان نویس
endorseer U فهر نویس
gnomical U کوتاه لب نویس
head liner U سرصفحه نویس
cryptographer U رمز نویس
magazinist U مجله نویس
aphorist U موجز نویس
magazinist U مقاله نویس
magniloquent U قلنبه نویس
annotator U تفسیر نویس
annotator U حاشیه نویس
annalist U تاریخچه نویس
anecdotist U حکایت نویس
magazin U مجله نویس
letter writer U کاغذ نویس
letter writer U نامه نویس
copyreader U سرمقاله نویس
conveyancer U قباله نویس
idyllist U قصیده نویس
odist U قصیده نویس
chronicler U وقایع نویس
calligraphist U خوش نویس
calligrapher U خوش نویس
inker U مرکب نویس
lapicide U سنگ نویس
allegorist U تمثیل نویس
ballpoint pens U روان نویس ها
typewritter U ماشین نویس
write once read many U یکبار نویس
tractarian U مقاله نویس
ballpoints U روان نویس ها
ball pens U روان نویس ها
ballpens U روان نویس ها
the psalmist U زبور نویس
tabulating machine U جدول نویس
tabulator U جدول نویس
songwriter U ترانه نویس
gossiper U دری وری نویس
systems progarmmer U برنامه نویس سیستم ها
ink writer U در تلگراف مرکب نویس
write black engine U موتور سیاه نویس
to make a minute of U پیش نویس کردن
penny a line U ارزان نویس بی مایه
proforma U پیام پیش نویس
programmer analyst U برنامه نویس / تحلیل گر
systems programmer U برنامه نویس سیستم
systems programer U برنامه نویس سیستم
subscriber of shares U پذیره نویس سهام
relative coding U برنامه نویس نسبی
serialist U داستان نویس سریال
story teller U افسانه گو حکایت نویس
system programmer U برنامه نویس سیستم
write white engine U موتور سفید نویس
mythopoet U شاعر افسانه نویس
parts programmer U برنامه نویس اجزاء
roughs U طرح پیش نویس
maintenance programmer U برنامه نویس نگهداشت
maintenance programmer U برنامه نویس پشتیبان
mythologist or ger U اساطیر نویس اساطیردان
subscript U زیر نویس امضاء
sketched U پیش نویس ازمایشی
sketches U پیش نویس ازمایشی
holograph U سند دست نویس
holographs U سند دست نویس
protocol U پیش نویس سند
protocol U پیش نویس معاهده
protocols U پیش نویس سند
protocols U پیش نویس معاهده
sketch U پیش نویس ازمایشی
minute U پیش نویس کردن
endorse U پشت نویس کردن
endorsed U پشت نویس کردن
endorses U پشت نویس کردن
endorsing U پشت نویس کردن
abstracter U خلاصه نویس دزد
accepting bank U بانک قبولی نویس
computer programmer U برنامه نویس کامپیوتر
coder U برنامه نویس رمزگذار
draft plan U پیش نویس برنامه
draft of a treaty U پیش نویس معاهده
applications programmer U برنامه نویس کاربردی
application programmer U برنامه نویس کاربردی
minute U نسخه دوم پیش نویس
roughs U صفحه ارایی پیش نویس
threnodist U روضه خوان مرثیه نویس
stbtitle U زیر نویس لقب فرعی
d. will U پیش نویس یا وصیت نامه
ballpoint U روان نویس [نوشت افزار]
ball pen U روان نویس [نوشت افزار]
ballpen U روان نویس [نوشت افزار]
proforma U فرم پیش نویس قرارداد
maintenance programmer U برنامه نویس تعمیر ونگهداری
ballpoint pen U روان نویس [نوشت افزار]
skald U شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
ansi U گونه استاندارد زبان برنامه نویس C
pamphleteers U جزوه نویس رساله نویسی کردن
pamphleteer U جزوه نویس رساله نویسی کردن
historify U مورخ رسمی تاریخ نویس ل کردن
i saw the report in the rough U من پیش نویس این گزارش رادیدم
estreat U رونوشت گواهی شده پیش نویس دادگاه
encyclopedist U دارای معلومات جامع دایره المعارف نویس
smalltalk U زبان برنامه نویس گرا ساخت Xerox
masorete U کاتب حاشیه نویس بر کتب عهد عتیق
programmer U برنامه نویس متخصص در نوشتن نرم افزار سیستم
sketched U پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
sketch U پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
sketches U پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
programmers U برنامه نویس متخصص در نوشتن نرم افزار سیستم
compiler U خصوصیتی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکند خطاها را پیدا کند
baudot code U کد ارسال با حروف 5 بیتی که در ماشین تایپهای دور نویس استفاده میشود
logographer U مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
IF statement U عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
dbase U نرم افزار پایگاه داده معروف که حاوی زبان برنامه نویس توکار است
host computers U کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
host computer U کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
handwriting recognition U نرم افزاری که متنهای دست نویس را تشخیص میدهد و آنها را به حروف ASCII تبدیل میکند
diagnostics U تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
toolkit U مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
object oriented U زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
coding U صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
c U زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
debugger U نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
macro U زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد
endorser U پشت نویس فردی که پشت سندی راامضاء می نماید
library U تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
libraries U تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
epitomist U شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
ansi U سازمان آمریکایی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری را مشخص میکند که آنچه مربوط به زبانهای سطح بالای برنامه نویس میشود هم شامل آن است
rem U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
WISC U طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
conditional U نقط های که پس از آن برنامه نویس میتواند به انتهای مجموعهای دستور جهش کند که البته بستگی به داده یا وضعیت برنامه دارد
writable instruction set computer U طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
Windows GDI U مجموعه توابع استاندارد , که توسط ماکروسافت معرفی شده اند , که به برنامه نویس امکان میدهد که تصاویری در پنجره ها رسم کند تحت سیستم عامل ویندوز
Windows API U مجموعه توابع و دستورات استاندارد که توسط ماکروسافت معرفی شده اند و به برنامه نویس امکان کنترل سیستم عامل ویندوز را از طریق زبان برنامه نویسی میدهد
prom programmer U برنامه نویس برنامه ریز
renumber U خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
Windows GDI U مجموعه ابزارهای نرم افزاری از تبدیل تعریف ویندوز API که نوشتن برنامه برای برنامه نویس را ساده تر میکند که تحت سیستم عامل ویندوز کار خواهد کرد
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com